دفاع مقدس، تابلوی حماسی باشکوه ایران

کم‌کاری نکرده بودیم! پس از دو هزار و پانصد سال مستعمره شرق و غرب بودن و بله‌قربان‌گو بودن به چپ و راست ، گفتیم نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی. همه را کنار گذاشتیم و خواستیم روی پای خودمان بایستیم و خودمان باشیم و از خدای خودمان و دین اسلام و دستوراتش اطاعت کنیم. قطعا به مذاق هیچ استعمارگری خوش نمی‌آمد. می‌گفتند غلط می‌کنید! مگر می‌توانید؟ باورشان نمی‌شد که اصلا بخواهیم و بعدش هم بتوانیم، ولی کاری کردیم که کل معادلات نظام بین‌الملل را به هم زدیم.برای همین هم از همان روز اول سنگ‌اندازی کردند و چوب لای چرخمان گذاشتند و از هر راهی که توانستند برایمان مانع تراشیدند؛ هم در محاصره سیاسی بودیم، هم اقتصادی و هم حتی تبلیغاتی؛ یعنی صدایمان هم به هیچ کجا نمی‌رسید.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، علاوه بر ناکارآمدی دولتمردان وقت در حوزه سیاست خارجی، اتفاقاتی افتاد که دشمن تصور کرد قدرت و توان دفاعی ما کاهش پیدا کرده است. دولت موقت در چارچوب سیاست عدم تعهد سفارش ۱۲ میلیارد دلاری جنگ‌افزار و قرارداد فروش ۸۰ جنگنده‌ آمریکایی اف‌۱۴ را لغو کرد. ارتش با مشکلات اساسی که بسیاری از آن‌ها ریشه در ساختار، هویت، آموزش و فرماندهی و کنترل داشت، برای انتقال از ارتشی طاغوتی به ارتشی اسلامی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. مدت خدمت نظام‌وظیفه به نصف کاهش یافت و به حدود ۴۰ تا۶۰ درصد نیروی انسانی ارتش اجازه‌ ترک نیروهای مسلح داده شد.

بودجه ارتش کمتر از نصف و نهاد تازه تأسیس سپاه پاسداران نیز درگیر مأموریت‌های امنیتی در داخل کشور بود. نیروی بسیج که با فرمان امام خمینی(ره) در ۶ آذر ۱۳۵۸ تشکیل شد، به دلیل موانع موجود، فاقد هویت نظامی بود. همه این‌ها به کنار، عملکرد ضعیف بنی‌صدر در فرماندهی کل قوا، بی‌توجهی به گزارش‌های نظامی در موردحمله‌ قریب‌الوقوع عراق، آماده‌باش دیرهنگام نیروها، حضور عناصر سازمان مجاهدین خلق و ارتباط آن‌ها با بنی‌صدر در ماجرای کودتای نوژه هم از طرفی دیگر، باعث شد خیانت‌های زیادی را شاهد باشیم. بنی‌صدر تحت تأثیر خوشبینی برخی مقام‌های ارتشی همفکر خود مبنی بر عدم جرئت عراق برای حمله به ایران بود و با غرور خود نتوانست جهت اصلی تهدید را درک کند. ازاین‌رو توجهی به این خطر مهم نکرد و یا عملا کاری انجام نداد.

این‌گونه بود که در ۲۶ شهریور، صدام با تحریک کشورهای غربی و قول مساعد اکثر کشورهای عربی مبنی بر پشتیبانی همه‌جانبه از وی، قرارداد الجزایر را مقابل دوربین‌های تلویزیون بغداد، پاره کرد و کشور خود را مالک مطلق اروندرود (شط العرب) و جزایر سه‌گانه دانست و می‌گفت که ایرانی‌ها جزایر سه‌گانه عرب‌ها را اشغال کرده‌اند و در مسائل داخلی عراق دخالت می‌کنند! اما حتی کشورهای دوست عراق هم این دلایل را بهانه‌ای بیش نمی‌دیدند و ۳۱ شهریورماه سال ۵۹ درحالی‌که فقط ۱۹ ماه و ۱۸ روز از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذشت، رژیم بعث عراق، جنگ تمام‌عیار زمینی، هوایی و دریایی علیه کشور ما را به همین بهانه، شروع کرد. 

صدام حسین رئیس‌جمهور وقت عراق هم که در توهم سه‌روزه تصرف خوزستان و هفت‌روزه تهران بود ، این نبرد نابرابر را آغاز کرد، آن‌هم با چه وضعی! یک‌طرف ما بودیم که حتی سیم‌خاردار هم نمی‌توانستیم بخریم و بیاوریم و طرف دیگر  عراق مجهزترین و مدرن‌ترین ادوات جنگی و نظامی را با پشتوانه تمام ابرقدرت‌های دنیا داشت و حتی به او اجازه استفاده از سلاح‌های شیمیایی را هم داده بودند. (و البته مردم آن کشورهای پشتیبان مثل آلمان ، فرانسه و...

شاید ندانند که کشورشان در قبال ما چه فجایعی انجام داده است و این کوتاهی ماست در این امر که جنایاتشان را فریاد نزدیم و رسوا نکردیم)، اما  آن‌هانمی‌دانستند که مردم شجاع و غیور ایران، از همه گروه‌های نظامی و غیرنظامی با تمام توان و قوا به میدان می‌آیند و از خاک و ناموس کشورشان دفاع می‌کنند و این جنگ ۸سال به طول می‌انجامد و نمی‌توانند حتی وجبی از خاک ایران را تصاحب کنند. صدام، این جنگ را «یوم الرعد» نام نهاد، اما در کشور ما «دفاع مقدس» خوانده شد، دفاعی که ۲۸۸۷ روز طی ۸ سال در وسعتی به طول ۱۳۵۲ کیلومتر انجام گرفت.آن روزها به لطف جهاد در راه خدا، سفره‌ای پهن شد که برکات زیادی داشت، راهی باز شد کوتاه از فرش تا عرش و از زمین تا آسمان، تمام هفت شهر عشق و اسفار اربعه و مراحل عرفان و طریقت را که می‌خواستی، آنجا پیدا می‌کردی.
 

نمک سفره دفاع مقدس

هرکسی سر این سفره نشست و نمک‌گیرش شد، ره‌توشه خود را پیدا کرد و یک‌شبه ره صدساله پیمود . هرچند بعضی‌ها هم همواره در این فرصت‌ها به دنبال منافع شخصی خود و احتکار کالا و گران کردن اجناس بودند و یا کلا خود را کنار کشیده بودند تا ترکش‌های جنگ دامنشان را نگیرد،ولی در کنار آن‌ها چه بسیار نوجوانانی که در شناسنامه خود دست بردند تا به سن قانونی ورود به جبهه‌های نبرد برسند و چه بسیار پیرمردانی که در آنجا طی طریق کردند . شهید، جانباز، اسیر و جاویدالاثر در این عرصه، هرکدام تابلوی حماسی باشکوهی بودند که جزئیاتشان باید توسط قلم‌زنان عرصه فرهنگ، هنر،فیلم و سینما به تصویر کشیده شده و معرفی‌کننده قهرمانان واقعی ما شوند.

مادران و همسران این‌ها با صبر و فداکاری و گذشت دسته‌گل‌هایی را به راه انقلاب و اسلام فدا کردند که اگر صدها سال هم بگذرد باز باید ممنون و وامدار آن‌ها بود و یادشان را زنده نگه‌داشت. نامگذاری کوچه‌هایمان به نام تک‌تک آن‌ها کوچک‌ترین قدمی است که می‌توانیم برایشان برداریم اگر بگذارند! و موهبتی است که باید ادامه پیدا کند.

درس‌های دفاع مقدس در حوزه تقویت ادبیات مقاومت و خاطرات سرداران، مردمی بودن و تکیه بر  ایمان و  تقوا، خودکفایی و خودباوری، شکوفایی ظرفیت‌های جوانان، معنویت‌گرایی و امدادهای غیبی و  وفاداری به آرمان‌های امام و انقلاب آن چیزهایی است که همواره باید مرور شود  و زنده نگه‌داشته شود. ما معتقدیم راه شهادت باز است و صحنه خدمت به اسلام و انقلاب همچنان مهیاست. چه‌بسا امروز آزمون و امتحان ما سخت‌تر هم باشد که فضا، فضای جنگ نرم است نه سخت  و دشمن نه در مقابلمان با اسلحه‌ای واقعی، که در کمین است با هر آنچه در توان دارد! و شهدای ما نه در عرصه جنگ نظامی که در عرصه علم و سلامت و خدمت هم روز به روز با خون خود این درخت انقلاب را آبیاری می‌کنند.

نسل بی‌پایانی در امتداد مسیر شهید چمران‌ها، همت‌ها، باکری‌ها و خرازی‌هاست که به امثال حججی ، صدر‌زاده ، محمدخانی، جعفری و ... می‌رسد با همان طراوت و همان هویت  و دفاع مقدس ما همچنان ادامه خواهد داشت تا روزی که پرچم این انقلاب را به دست صاحب اصلی‌اش برساند، ولی یادمان نرود که مدافعان آب‌وخاک و ناموس وطن چه وصیت‌هایی داشتند و بیشترین سفارش‌شان به چه چیزهایی بود! پیروی از ولایت‌فقیه و حفظ اسلام سرلوحه اکثر وصایای شهدا بود که ره گم نکنیم و در توفان حوادث چون عروه الوثقی بدان چنگ زنیم و مقدمه‌ای برای ظهور مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشریف و افراشته شدن پرچم لااله‌الاالله در جهان باشیم.

صفورا ترقی/رسالت